سایه آفتاب

برای ایستادن،آسمان کم داریم...

سایه آفتاب

برای ایستادن،آسمان کم داریم...

تنفر

آینه ها

پیش از آنکه باور شوند

در چنگ ناباوری ات

جان دادند!


بار تاوان این همه شکستگی

برای احساس بی پروای تو

برای خط به خط ذهن سرکشت

و  تمام آرزوهایی که قاب کردم

تابوتی خواهد بود

که تو را

بین عقربه ها

-که به تو ریشخند می زنند-

دفن خواهد کرد.



پی نوشت :‌  "آی آدم ها که بر ساحل/نشسته شاد و خندانید/یک نفر در آب دارد می سپارد جان..."


نظرات 7 + ارسال نظر
باقری شنبه 23 مرداد 1389 ساعت 12:23 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

می‏بیند و می‏شنود
امام على بن الحسین (ع) چون طهارت میکرد و وضو می‏ساخت، روى وى زرد می‏شد . میگفتند: اى پسر رسول خدا!این زردى از چیست؟ میفرمودند: آیا نمی‏دانید که پیش که خواهم ایستاد .

چون زلیخا، یوسف (ع) را به خویشتن دعوت کرد، پیش‏تر برخاست و آن بت که وى را می پرستید، روى پوشانید. یوسف گفت: تو از سنگى شرم می‏دارى، من از آفریدگار هفت آسمان و زمین شرم ندارم که مى‏بیند و مى‏شنود؟
رسول خدا (ص) فرمودند: خداى را چنان پرست که گویى تو وى را پیش رو می‏بینى، و اگر این نتوانى، بارى به حقیقت بدان که وى تو را می بیند؛ چنان که خود فرموده است: ان الله کان علیکم رقیبا؛ ((همانا خدا ناظر ومراقب اعمال شماست))-سوره نساء، آیه 1
برگرفته از: غزالى، کیمیاى سعادت، ج 2، ص 414

سلام وعرض ادب واحترام والتماس از شمابزرگوار

پیچولیده در وجود خویش شنبه 23 مرداد 1389 ساعت 12:34 ب.ظ

من با مصداق شعر شما برخورد که چه عرض کنم درگیری عجیبی داشتم آخر و عاقبتشم مثل آخر شعر شما غم انگیز بود.
من همیشه منتظر شما هستم.

سام شنبه 23 مرداد 1389 ساعت 01:32 ب.ظ http://www.ali-canter.blogsky.com

سلام
به من سری بزن واگه از وب من خوشت اومد در نظرات بنویس تا وب شمارو اینک بدم.

سام
09380104668

فائزه دوشنبه 25 مرداد 1389 ساعت 07:23 ب.ظ http://deathmask-15.blogfa.com

مرسی آجی ولی به قشنگی مال تو نیست

q.s سه‌شنبه 26 مرداد 1389 ساعت 09:33 ق.ظ

می دانی...
دست آخر توی دلت... کسی هست که بین عقربه های ساعت خاکستری اتاق نمی توان دفنش کرد... باور کن نمی توان

محیا جمعه 19 شهریور 1389 ساعت 12:31 ق.ظ http://www.aryanafeat.blogfa.com

سلام دوست قدیمی
خوبی خانومی
منو امیدوارم یادت باشه .
دلم برات تنگ شده
به منم سری بزن ..

سایه آفتاب دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 10:08 ق.ظ

سلام مهربان خیلی وقت بود که میخواستم ترا به برکه تنهای دل نوشته های من چشم شوم.نه بخاطر تشابه نام وبلاگ.بل بخاطر لطافت احساس پاک شما نازنین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد